نگاهی به نشست های قلب آسیا و نقش تهران در صلح افغانستان

به گزارش مهسان بلاگ، تهران نقطه پیوندی است که می تواند در تضمین اثربخشی قلب آسیا در افغانستان موثر باشد. ایران پیش از این در جنگ داخلی تاجیکستان اثبات نموده از انعطاف لازم برای کار با طرف های مختلف برخوردار است و قابلیت های دیپلماتیک و امنیت مناسبی نیز برای آن دارد.

نگاهی به نشست های قلب آسیا و نقش تهران در صلح افغانستان

به گزارش گروه بین الملل خبرنگاران، نهمین نشست وزرای امور خارجه در نشست قلب آسیا- فرایند استانبول روز گذشته در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان برگزار گردید.

در این نشست وزرای امور خارجه و مقامات عالی رتبه 15 کشور عضو از جمله ایران، ترکیه، افغانستان، تاجیکستان، قزاقستان، قرقیزستان، ترکمنستان، ازبکستان، هند، پاکستان، جمهوری آذربایجان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، چین و روسیه حضور داشتند. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز از جمله مهمانان این نشست بود. ظریف در سفر به دوشنبه ملاقاتهای مهمی را با مقامات کشورهای حاضر در این نشست ترتیب داد.

وزیر خارجه کشورمان در بدو ورود به دوشنبه با امامعلی رحمان، رئیس جمهور و سراج الدین مهرالدین، وزیر امور خارجه تاجیکستان ملاقات کرد. وزیر امور خارجه کشورمان همچنین ملاقاتی را نیز با اشرف غنی، رئیس جمهور افغانستان داشت.

در همین حال یک نشست مهم 3 جانبه نیز با حضور وزرای امور خارجه 3 کشور پارسی زبان ایران، افغانستان و تاجیکستان برگزار گردید که طی آن نیز توافقاتی مهم در زمینه همکاری های 3 جانبه صورت گرفت.

دستاوردهای فرایند استانبول

نشست قلب آسیا- فرایند استانبول از سال 2011 و با هدف ایجاد یک فرایند توسعه ای برای افغانستان پس از جنگ شروع شد. ترکیه میزبان و مبتکر اصلی این فرایند بود و شمار قابل توجهی از کشورهای غربی نیز طبیعتاً از چنین مدل توسعه ای حمایت خود را نشان دادند.

با این حال، فرایند تحولات سال های پس از آن به نحوی پیش رفت که این ابتکار عرصه تعیینی برای بروز و ظهور نیافت. در 8 دوره از نشست های این فرایند که به میزبانی کشورهای مختلف برگزار گردید، دستاورد قابل توجهی تا به امروز حاصل نشده است.

کشورهای مذکور همگی ابتکارهای منحصر به فرد خود را برای افغانستان در پیش گرفته و محوری برای همگرایی طرفین وجود نداشت که یک عامل این موضوع به فقدان ظرفیت های کافی در ترکیه به عنوان مبتکرِ این فرایند، برای بازی گری در افغانستان باز می گردد.

با این حال، اکنون شاهد آن هستیم که نهمین نشست از این فرایند به میزبانی دوشنبه در بازه ای حساس برگزار گردیده و مورد توجه تحلیل گران و رسانه های مختلف نهاده شده است. این موضوع به علل و عوامل گوناگونی وابسته است که هر کدام بسترهای جدیدی را برای افغانستان ایجاد می نماید.

سیاست بایدن و احتمال ناامنی در افغانستان

جو بایدن پس از به قدرت رسیدن، سیاست نسبتاً مشابهی با دونالد ترامپ را در افغانستان در پیش گرفته است. فرایند مذاکرات صلح اگرچه تا پیش از این با دستاوردهایی نسبی در نتیجه میانجی گری ازبکستان و هم افزایی بازیگران منطقه ای نظیر ایران روبرو شده بود، با روینمودهای جو بایدن تحت الشعاع نهاده شد.

در همین حال، دولت آمریکا خروج تدریجی نیروهای خود را از افغانستان به صورت هدفمند و برنامه ریزی شده خاطرنشان کرد. این خروج در بحبوحه افزایش تنش ها میان گروه های مختلف در افغانستان واکنش مقامات این کشور را برانگیخت. در حقیقت به نظر می رسد این خروج زمینه ای برای تثبیت حضور نظامی آمریکا در منطقه در آینده ای نزدیک است.

بستر تثبیت این فرایند را می توان در ظهور زمزمه هایی از ناامنی و شروع مجدد درگیری ها در افغانستان مشاهده کرد. طی ماه های اخیر تحرکات میدانی طالبان در مناطق مختلف افزایش پیدا نموده و در عین حال در مناطق شمالی نیز زمزمه هایی از حضور داعش شنیده می گردد.

والی سابق بلخ چندی پیش در یک مصاحبه جنجالی گفته بود، شمار زیادی از نیروهای داعش در کوهستان های شمالی و به ویژه در مرزهای آسیای مرکزی مستقر شده و در شرف آماده سازی برای انجام عملیات جدید هستند.

بعضی تحرکات دیگر از سوی آمریکا نظیر خروج نام گروه ترکستان شرقی از لیست گروه های تروریستی نیز نگرانی های دیگری را به وجود آورده است. در صورت تسری ناامنی از افغانستان به آسیای مرکزی، چین و روسیه به عنوان دشمنان اصلی آمریکا علاوه بر متضرر شدن چندصد میلیارد دلاری در حوزه انرژی و زیرساخت ها، در نقاط ضعف استراتژیک خود با نا امنی نیز روبرو خواهند شد.

واکنش کشورهای آسیای مرکزی به شرایط جدید

3 جمهوری ترکمنستان، تاجیکستان و ازبکستان از زمان شروع فرایند جدید مذاکرات صلح بین الافغانی مشارکت موثر و فعالی را از خود نشان داده اند. ازبکستان بازیگرِ نوظهور مذاکرات صلح بود که توانست بعد از سال ها رکود، نخستین بار بارقه هایی از امید را برای ثبات در افغانستان پدید آورد.

ترکمنستان نیز با اتکاء به پروژه هایی نظیر تاپی، تاپ و حتی کاسا-1000، فرایند فعالی از مذاکرات مستقیم و چندجانبه با طالبان، دولت افغانستان و بازیگران فعال در فرایند مذاکرات صلح را شروع نموده است.

دولت تاجیکستان نیز تا به امروز ابتکارهای مختلفی را در نشست های دوجانبه با دولت افغانستان به اجرا در آورده و میزبانی نشست قلب آسیا نیز در نتیجه همین ابتکارها است که نقطه شروع آن برگزاری نشست سفیران فرایند استانبول در کابل به ابتکار سفارت تاجیکستان در افغانستان بود.

این 3 جمهوری به دلیل مرزهای مشترک بیش از دیگر کشورها متاثر از ناامنی در افغانستان هستند. در عین حال در صورت بروز ثبات و تحقق بخش هایی از پروژه ژئوپلیتیکی اتصال آسیای مرکزی و جنوبی نیز این کشورها منافع بیشتری را در فروش انرژی و دست یابی به مسیرهای ترانزیتی جدید به دست خواهند آورد.

با این حال، تحولات اخیر که زمزمه هایی از ناامنی در افغانستان را پدید آورده، موجب نگرانی این کشورها شده است. در این چارچوب این کشورها نزدیکی به روسیه با هدف تقویت پیوندهای دفاعی و امنیتی را در دستور کار خود قرار داده اند.

به گفته دبیر کل سازمان پیمان امنیت دسته جمعی، این سازمان چهار رزمایش مشترک را در تاجیکستان که بیشترین مرز مشترک با افغانستان دارد، برای سال 2021 برنامه ریزی نموده است. در همین حال روسیه طی یک سال اخیر دو سامانه پدافندی برد بلند اس-300 را در تاجیکستان و قرقیزستان مستقر نموده که پاسخی به تحرکات احتمالی ایالات متحده آمریکا در افغانستان محسوب می گردد.

روسیه همچنین یگان پهپادی خود در پایگاه 201 در جنوب تاجیکستان و نیز پایگاه هوایی کانت در قرقیزستان را نیز با ارسال پهپادهای جدید تقویت نموده است.

چرا نهمین نشست قلب آسیا مهم است؟

در چنین شرایطی برگزاری نهمین نشست قلب آسیا با حضور بازیگران منطقه ای که همگی برخلاف دیدگاه های آمریکا خواستار صلح و ثبات در افغانستان هستند، اهمیت مضاعفی می یابد. در این شرایط، حضور ایران و ترکیه در کنار هند و پاکستان و کشورهای آسیای مرکزی و چین و روسیه می تواند یک کمربند حفاظتی امنیتی را برای افغانستان به ارمغان بیاورد.

از این منظر، ظهورِ یک پلتفورم غیرآمریکایی در آستانه خروجِ آمریکا از فرایند مذاکرات صلح، آلترناتیوی است که در صورت فعال شدن می تواند مشارکت بازیگران زیادی را به خود جلب کند.

با این حال همچنان این سوال کلیدی وجود دارد که آیا ترکیه از ظرفیت های لازم برای این اقدام برخوردار است؟ و این که آیا این احتمال وجود دارد که این فرایند نیز همچون دیگر مداخلات ترکیه به عنوان یک شو آف و یا تظاهر به کنش گری دیپلماتیک فعال خواهد بود و یا نتایج ملموسی را در بر خواهد داشت؟

از فرایند استانبول تا فرایند تهران

تهران نقطه پیوندی است که می تواند در تضمین اثربخشی قلب آسیا در افغانستان موثر باشد. ایران پیش از این در جنگ داخلی تاجیکستان اثبات نموده از انعطاف لازم برای کار با طرف های مختلف برخوردار است و قابلیت های دیپلماتیک و امنیت مناسبی نیز برای تضمین صلح و ثبات در منطقه را داراست.

لذا، برخلاف ترکیه که هیچ تجربه اثرگذاری ملموسی در آسیای مرکزی و جنوبی ندارد، ایران حائزِ نقش آفرینی موثر در یک بازه 40 ساله (از زمان حمله شوروی به افغانستان) و دربردارنده عظیم ترین دستاورد امنیتی و صلح در منطقه است. لذا، حضور تهران در این فرایند می تواند زمینه اعتباربخشی به فرایند استانبول را فراهم آورد.

با این حال این سوال جدی همچنان باقی است که مزیت های حضور ایران در یک پلتفورم ترکی آیا می تواند منجر به ثبات و یک همکاری موثر در افغانستان گردد؟

پاسخ این سوال به میزان زیادی در افزایش نقش و موضوع ایران در نشست قلب آسیا دارد که جنبه هایی از آن را در نشست دوشنبه مشاهده کردیم. با این حال، همچنان تعیین نیست که فرایند استانبول آیا در ادامه به سوی تهران پیش خواهد رفت و یا ایران همچون گذشته سعی خواهد نمود با بازیگران منطقه آسیای مرکزی و جنوبی ابتکارهای ایجاد صلح خود را به پیش ببرد.

دولت جو بایدن محور مشترکی است که در حال حاضر تهران و آنکارا را در کنار یکدیگر قرار داده است.

شارژ 10: شارژ 10 | مجله مسافرتی کوله پشتی گردها

مجله دانلود و سرگرمی: مجله دانلود و سرگرمی | معرفی بازی ها و سرگرمی های رایانه ای

منبع: خبرگزاری تسنیم
انتشار: 3 شهریور 1400 بروزرسانی: 3 شهریور 1400 گردآورنده: mahsanblog.ir شناسه مطلب: 81813

به "نگاهی به نشست های قلب آسیا و نقش تهران در صلح افغانستان" امتیاز دهید

1 کاربر به "نگاهی به نشست های قلب آسیا و نقش تهران در صلح افغانستان" امتیاز داده است | 4 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "نگاهی به نشست های قلب آسیا و نقش تهران در صلح افغانستان"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید